مغلطه در تجارت الکترونیک
واقعا جا خوردم! یه خرده به قیافه رفیقم دقت کردم شاید اثری از شوخی را در چهره اش بیابم اما دریغ از هیچ اثری! به خودم می گم یعنی داره امتحانم می کنه؟
بهم زنگ زده بود که بیا تهران واسه کاری باهات صحبت کنم و من هم با اعتمادی که بهش داشتم رفتم اما وقتی فهمیدم جایی که توش نشستم یه خانه تیمی نتورک مارکتینگه و اینا دارن من را به حساب خودشان پرزنت می کنند واقعا گیج شدم، می دانستم که این بار دام نتورک مارکتینگ واسه بچه مذهبی ها پهن شده و اطلاعاتی از این گروه جدید داشتم اما این که این رفیقم توی دام اونا بیافته برام غیر قابل قبول و باور بود تصمیم گرفتم هیچی نگم تا تنها بشیم و بتونم بفهمم هدفش از آوردن من به اینجا چیه؟
اما متاسفانه حسابی گیر افتاده بود. ازم می خواست چهار روز به خاطر
اون اونجا بمونم و از نزدیک در مورد کارشون تحقیق کنم اما من هر چقدر هم برام عزیز
باشه از آخرتم برام عزیزتر نیست خواهشش را رد کردم، به زور خواهش و اصرار من را به
آفیس دیگه شون برد تا اونجا هم پرزنت بشم قبول کردم به شرط این که بعدش دیگه کاری
بهم نداشته باشه، رفتم و ساکت نشستم و حرف هاشونو گوش کردم و بدون این که ذره ای
به تناقضات خیلی واضح و زیاد حرف هاشون اشاره کنم فقط گوش کردم ازم می پرسیدند
سوالی ندارم و من می گفتم نه تا این که ازم خواستند بشینم سرسفره و باهاشون غذا
بخورم اما امتناع کردم و وقتی اصرار کردند گفتم این غذا حرامه بهشون برخورد هر چی
خواستند باهام بحث کنند امتناع کردم آخرش هم یه مشت دری بری بارم کردند که بی
منطقی!
ازم می پرسه: نظام را قبول داری ؟ خودش می دونه قبول دارم و می دونم خودش هم قبول داره با هم صنمی داشتیم روزگاری! می گم آره! می گه: اگه این کار غلطه چرا نظام جلوشون را نمی گیره؟!
برام از روز واضح تره که کارش غلطه حتی اگر استفتائی که ادعا داره از مراجع گرفته درست باشه اما واقعا سوال برام پیش اومده؟!
چرا باید بچه بسیجی ها قربانی بشن؟
چرا نظام با این مساله برخورد نمی کنه؟
ادعا می کنه 30 هزار نفر توی این کارن که البته همه شون مذهبی و لیسانس به بالان، واقعا باید چی بشه که نظام به خودش بیاد و ببینه چه جوری فرزنداش دارن فدا میشن؟
*پی نوشت : بخوانید :بازاریابی شبکه ای یا شرکت های هرمی