جزوه آموزش فشرده زبان عراقی

آقای علیرضا ماتاجی زحمت کشیده بودند و جزوه‌ای در رابطه با تعامل با براداران شیعه مان در عراق تهیه کرده بودند که قسمت مربوط به آموزش فشرده زبان عراقی آن جدا شد و به عنوان جزوه ای جداگانه در اختیار دوستان قرار می‌گیرد.

انشاء الله که مفید باشد.

دریافت جزوه آموزش فشرده زبان عراقی
حجم: 513 کیلوبایت
 

مرگ بر آمریکا

امام خامنه ای:

به دشمنی كه لبخند میزند اعتماد نكنیم/آمریكاییها از آنطرف لبخند میزنند و اظهار میل به مذاكره میكنند و از این طرف بلافاصله میگویند همه گزینه ها روی میز است،خب چه غلطی ممكن است انجام دهند.

همانطور كه در مشهد هم گفتم،به مذاكره خوشبین نیستم ولی باذن الله از این مذاكرات ضرری هم نمیكنیم و این تجربه،ظرفیت فكری ملت ما را بالا خواهد برد/اگر مذاكرات به نتیجه برسد كه چه بهتر ولی اگر نتیجه نگرفتند معنایش این باشد كه كشور باید روی پای خودش بایستد.

آمریكاییها بیشترین ملاحظه را با صهیونیستها دارند و مجبورند ملاحظه آنها را كنند ولی ما این ملاحظه را نداریم و از روز اول هم گفته ایم كه رژیم صهیونیستی را یك رژیم نامشروع و حرامزاده میدانیم

دریافت آهنگ مرگ بر آمریکا با صدای حامد زمانی

اتمام انتخابات

انتخابات تمام شد و نامزد مورد علاقه ی من در رتبه ی سوم قرار گرفت. بسیاری از دوستان ناراحتند. برخی به دنبال متهم کردن یکدیگرند ولیکن:

عوامل شکست ما

۱.متاسفانه مدیریت بد احمدی نژاد در بحران های اقتصادی و ضعف های عملکردی او یکی از بزرگترین ضربه ها را به جریان اصولگرایی زد.

۲. اصولگرایانی که از ۸۴ با احمدی‌نژاد نبودند پس از این که احمدی‌نژاد اشتباهاتی کرد و لغزید به جای این که دستش را بگیرند زمین نخورد پوست موز زیر پایش انداختند تا بدتر زمین بخورد و با این کار نفهمیدند که بر شاخه نشسته اند و شاخه می‌برند! آنها چون حساب خود را از احمدی‌نژاد جدا مي‌دانستند ندانستند که حسابشان از نظر مردم یکی است و به همین علت از دشمنان بیشتر به تخریب احمدی‌نژاد پرداختند تا شاید بدین صورت مردم به آنها اقبال پیدا کنند! غافل از این که تیشه به ریشه ی خود می‌زنند.

۳. حضرت آقا بارها هشدار دادند که اگر شکر نعمات امروز را نکنید خدا با کسی عهد و پیمان نبسته و ورق برمی گردد اما آقایان باز به تخریب یکدیگر و علنی کردن اختلافات پرداختند.

۴. دلخوشی به نظرسنجی ها و نظرسازی های اشتباهی که توسط رسانه ها منتشر می‌شد و قالیباف را در راس نشان می‌داد باعث شد به رقابت درون گروهی روی بیاوریم حال آن که اگر فضا را درست رصد کرده بودیم زیر یک پرچم متحد می‌شدیم.

عوامل نگرانی من

من از حسن روحانی نگران نیستم چرا که  با تمام اختلافات فکری جریان ما با ایشان، ایشان نماینده ی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و عضو خبرگان رهبری هستند و فردی خارج از دایره ی نظام نیستند. ایشان کشور را به مسیرهای براندازانه نمی‌کشانند.

اما من در دو موضوع نگرانی دارم یکی موضوع هسته ای و دیگری موضوع بیداری اسلامی که در این موضوعات نیز مطمئنم تدبیرات حضرت آقا راهگشاست چرا که کشوری که ولایت فقیه دارد به بن بست نمی رسد


عوامل شادی من 

شاید شنیدن کلمه ی شادی از من عجیب باشد اما من از جهاتی نیز خوشحالم!

آنان که بر دروغ بزرگ تقلب ۸۸ اصرار می‌ورزیدند با رای آوردن در همان ساز و کار رسوا شدند و جوانانی که در این راه از دامان نظام دور شده بودند به آغوش نظام برگشتند. ای کاش سردمداران این جریان مرد باشند تا از ملت ایران به خاطر ظلم بزرگی که در حق آنها کردند و با سست کردن جایگاه نظام و ریاست جمهوری هزینه های زیادی را بر نظام تحمیل کردند عذرخواهی کنند و اعتراف به گناه کنند.

من خوشحالم که این دروغگویان رسوا شدند و جوانانی که بعضا اختلاف نظرهایی با ما دارند به آغوش نظام برگشتند.

من خوشحالم که اصولگرایانی که این سالها بر طبل اختلاف کوبیدند و هشدارهای رهبری را نشنیده گرفتند امروز باز می فهمند معنی آیه ی

وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ

و خوشحالم به خاطر مشارکت بالای مردم در انتخابات که مهمترین خواسته ی رهبری و مهمترین عامل قدرت نظام است و این مشارکت بالا را تبریک می گویم.

و اما بعد

آقای حسن روحانی رای آوردند و همان طور که حضرت آقا تاکید کردند رئیس جمهور همه ی ملت ایران هستند. 

من به ایشان تبریک می‌گویم و امیدوارم برای تحقق شعارهایی چون رفع بیکاری و ایجاد اشتغال موفق و سربلند باشند.

یاد باد آن تحویل سال ها! یاد باد

یکی از توفیقات من توی سال های دانشجویی این بود که همیشه سالم را در جوار حرم حضرت امام رضا (ع) تحویل می کردم. دیروز وقتی صحنه های تحویل سال حرم را نشان می داد داغی بر دلم نشاند چه داغ!

سال نوتان مبارک!

پی نوشت: با استقبال از فاطمیه مخالفم! حرمت ایام فاطمیه سر جای خودش این که برخی کلا به استقبال رفته اند و هی پیامک می زنند عید نداریم اما اشتباه است.

چند کلمه من باب دلتنگی

حامد حجتی این روزها سمت رگبارش را گرفته به سمت روح ما و داغونمان کرده است. 

اصلا برخی رفاقت ها دیوانه وار است. رفاقتی این مدلی ...

هنوز از کربلا برنگشته بود که برای دومین بار با گروهی معروف به گروه چهله راهی کربلا شد. زیر ایوان نجف دیدمش و تقی دژاکام ما را به هم معرفی کرد.

چند روز بود از کربلا برگشته بودیم که خبر زد که باز هم کارت دعوت فرستاده اند برایش. گزارشگر اختصاص تعویض ضریح ارباب!

و حالا هر روز با عکس هایش دل ما را به آتش می کشاند! از این که رفته بود بالای ضریح قدیمی تا گلدان ها را باز کند! از این که رفته بود و قبر ارباب را جارو کشیده بود و .... 

آه.....

اگر شما هم خواستید بسوزید صفحه ی او را در گوگل پلاس دنبال کنید:

https://plus.google.com/u/0/103580385879534064377

اگه خدا بخواد به زودی عازم کربلا هستیم. پست‌های مربوطه را می‌تونید در وبلاگ نکته  تحت موضوع سفرنامه‌ی عاشقی پیگیری کنید.

تعاونی های تولیدی راهکاری برای اقتصاد مقاوتی

مدت زیادی است که به این موضوع فکر می کنم. افراد زیادی را می شناسم که اندوخته ها و سرمایه هایی اندک دارند که دوست دارند از این سرمایه استفاده ای مثبت برای نگه داشتن ارزش پول خود در مقابله با تورم کنند و احیانا این سرمایه را افزایش دهند. 

این افراد عموما زندگی هایی کارمندی دارند و فرصتی برای کار اقتصادی مثبتی ندارند و کار اقتصادی چندانی هم بلد نیستند. راهکاری که بسیاری از این دوستان در مواجهه با چنین موقعیتی برمی گزینند ورود به بازارهایی همچون بازار طلا و سکه و دلار می باشد تا سرمایه های خود را از این طریق حفظ نمایند.


ضمن این که در چنین راهکاری ثروتی تولید نشده است و تنها ارزش پول است که ثابت مانده است هرچند در رقم افزایش یافته باشد. اما آیا این کار هر چقدر هم اقتصادی باشد با شرایط جنگ اقتصادی و اقتصاد مقاومتی سازگار است؟ 

خوب باید چه کار کرد؟

در کشور ما فرهنگ تعاونی های مصرفی خیلی خوب جا افتاده است و هر سازمان و اداره ای تعاونی مصرفی خود را دارد ولیکن آن چه مورد غفلت واقع شده است فرهنگ راه اندازی تعاونی های تولیدی است.

تعاونی های تولیدی می توانند با جذب سرمایه های کوچک و به کارگیری آن در تولید نقش مفید و موثری را در اقتصاد مقاومتی ایفا کنند.

بسیاری از اجناسی که نیاز به تکنولوژی خاصی ندارند، تولید آنها خیلی سخت نیست و مصرف آنها نیز زیاد است و بازار مصرفی خوبی دارند در حال حاضر وارداتی می باشند. با بالا رفتن نرخ دلار و بالا رفتن نرخ تمام شده ی اجناس وارداتی نسبت به اجناس تولید داخل کم کم تولید این اجناس در داخل کشور اقتصادی خواهد بود.

اجناسی که خیلی ساده هستند و می توان در یک کارگاه کوچک اقدام به تولید آنها نمود.

من آنتن تلویزیون را مثال می زنم. هیچ چیزی جز تعدادی لوله آلومینیومی که با ساختار خاصی بر روی یک قوطی آلومینیومی نصب شده است نمی باشد اما این جنس بسیار ساده تا کنون جزو اجناس وارداتی بوده است زیرا تولید آن در داخل اقتصادی نبوده است. اما با قیمت های جدید دلار مساله کاملا متفاوت است.

چند نفر با یک کارگاه متوسط می توانند به راحتی نیاز کشور به واردات این جنس را برطرف کرده و رقیب چینی را از صحنه به در کنند.


همچنین است در بسیاری از موارد دیگر

به نظرم این مساله ی تعاونی های تولیدی راهکاری است که بیشتر باید به آن فکر کنیم.

همین مطلب در وبلاگ جدیدم:

تعاونی های تولیدی راهکاری برای اقتصاد مقاوتی

و اما بنعمت ربک فحدث

قبلا گفته بودم که ما اهالی دنیا اهل حساب و کتاب دنیا هستیم اما فکر آخرت نیستیم.

گفته بودم که خدا می گه برید حساب و کتاب آخرتتون را بکنید. حاسبوا قبل ان تحاسبوا

و خیلی هم خودتون را درگیر حساب های دنیوی نکنید.

که خدا به هر آن کس بخواهد بغیر حساب من حیث لایحتسب می بخشد.

می خواستم بگم این چند روز واقعا این بخشش به غیر حساب من حیث لایحتسب را دیدم.

می خواستم بگم خدایا شکرت بابت نعماتت.

می خواستم بگم خدایا دستم را بگیر توی اون قسمت هم کم نیارم. دستم را بگیر حساب کتاب آخرتم هم بخونه.

خدایا شکرت.

سبک زندگی دینی

سبک زندگی دینی مهمترین تاکید آقا در صحبت های امروزشان بود. 

mafatih


«نخبگان موظفند، حوزه موظف است، دانشگاه موظف است، رسانهها موظفند، تریبوندارها موظفند؛ مدیران بسیارى از دستگاهها، بخصوص دستگاههائى که با فرهنگ و تربیت و تعلیم سروکار دارند، موظفند؛ کسانى که براى دانشگاهها یا براى مدارس برنامهریزى آموزشى میکنند، در این زمینه موظفند؛ کسانى که سرفصلهاى آموزشى را براى کتابهاى درسى تعیین میکنند، موظفند. اینها همه یک وظیفهاى است بر دوش همه. باید ما همگى به خودمان نهیب بزنیم. در این زمینه باید کار کنیم، حرکت کنیم.»

یکی از بهترین کتاب هایی که در مورد سبک زندگی دینی نگاشته شده است و تا حد خوبی هم اقتضائات زمان را در نظر گرفته است کتاب «مفاتیح الحیات» آیت الله جوادی آملی است. با توجه به تاکیدات امام خامنه ای در زمینه ی ترویج سبک زندگی دینی به نظر می آید مطالعه ی این کتاب تا حد زیادی یک وظیفه ی همگانی باشد.


انتهای خیابان فرهنگ

دیشب دوستی زنگ می زد و از فیلمی می گفت که خریده بود تا با خانواده ببیند اما حالشان را به هم زده بود! از من می خواست که نقدی بر این فیلم بنگارم و در وبلاگم بزنم یا به رسانه ها بدهم که چرا فیلمی با درون مایه ی خودفروشی یک دختر باید در جمهوری اسلامی مجوز بگیرد؟ و چراهای بسیار دیگری که ناشی از مخرب بودن این فیلم و تاثیر منفی آن بر روی دوستم و همسرش بود.
به دوستم گفتم من که نمی توانم فیلمی را که ندیده ام نقد کنم. اما چشم صدای شما را به گوش اهالی اش می رسانم.
یادم افتاد به مناظره ای در برنامه ی هفت که به مناسبت دعوای حوزه ی هنری و انجمن صنفی برگزار می شد و نماینده ی انجمن صنفی که تهیه کننده ی یکی از همین فیلم های مورد اعتراض بود از این صحبت می کرد که ما کارمان آمپول زدن به جامعه است! ما با این کارمان جامعه را واکسیناسیون می کنیم!
بسیارند از اهالی فرهنگ کسانی که فکر می کنند رسالتشان این است که مثلا واقع نگر باشند! یا مثلا به جامعه آمپول بزنند!
اما واقعیت چیست؟ و آن چه در جامعه اتفاق می افتد چیست؟
آیا جامعه با هنرنمایی های آقایان واکسیناسیون می شود؟ و آیا رسالت هنر و هنرمند بزرگنمایی عیب ها برای پرداخته شدن به آنهاست؟
یکی از مشکلات بزرگی که ما با صدا و سیما و قشر هنرمند داریم این است که خود را تافته ی جدابافته از مردم دیده اند و خود را جدای از جامعه دیده اند. بنابراین حقایق اطراف آنها یا واقعیت هایی که آنها رسالت خود را نشان دادن آنها می دانند بسیار با آن چه در سطح جامعه رخ می دهد متفاوت است.

در عمل عملکرد این هنر و این هنرمند قبح زدایی از طرح مسائلی است که تا کنون در سطح وسیعی از جامعه حتی فکر نزدیک شدن به آن هم وجود نداشته است. در عمل این سینما و تلویزیون فرهنگ بالاشهر تهران را در جامعه تسری می دهند و دغدغه ها و مشکلات خویش را در جامعه توسعه می دهند. در بسیاری از فیلم ها چیزهایی دیده می شود که در قشر وسیعی از جامعه نامانوس و غیر قابل تصور است و قبحی بیش از تصور دارد و این هنرمندان و هنر تنها رسالت قبح زدایی از آن را به عهده دارد!

در همین رابطه:  درباره انتهای خیابان هشتم

وقتی دشمن اشتباه گرفته می شود

امروز کنفرانس خبری احمدی نژاد بود. کنفرانسی که برخی جاهایش بوی درد دل می داد و شکوائیه . 

راستش خیلی وقت است که داد دلم این است که آقا جان! دشمن را اشتباه گرفته اید! 

این صحبت من نه با خارج نشین هاست و نه با اصلاح طلب ها و نه حتی با راست سنتی 

این صحبت من با دو گروه است که ... بگذارید اینجوری بگویم. صحبت من از یک طرف با احمدی نژاد است و دوستان سابقی که هم اکنون انحرافی خوانده می شوند و از طرف دیگر با گروهی که شامل بسیجیان و سپاهیان دلسوز و ارادتمندان حضرت آیت الله مصباح می شود . 

این دو گروه که تا 89  همه در کنار یکدیگر بودند و پس از 89 و خانه نشینی احمدی نژاد دشمن را اشتباه گرفتند و .... 

امروز شاید اوج خودنمایی این دعوا بود. آن از تیترهای دیروز و امروز فارس و تیتر مغرضانه رسانه ی جهان عزیز که واقعا با آن ها قرابت ذهنی دارم اما با تیترهایشان نتوانستم کنار بیایم و این از توپیدن احمدی نژاد به خبرگزاری فارس

حرف من با احمدی نژاد این است :

برادر گرامی، جناب آقای دکتر احمدی نژاد

 من سال 84 در  دانشگاه بودم همان روزها که با تکه های مقوا برای شما تبلیغ می کردیم. سال 88 هم در دانشگاه بودم همان روزها که جو را چنان سنگین کرده بودند که برای شکستن آن جو هر کاری می کردیم. شبانه روزی برای شما کار کردم. البته نه برای شما که برای خدا. از شما هم هیچ انتظاری نداشتم و ندارم. این ها را گفتم که مثل برخی از دوستان نابابتان! نگویید این ها از سر ناچاری سوم تیری شدند و هیچ وقت احمدی نژادی نبودند! از آن فعالیت ها هم غیر از پولی که از جیب برای تبلیغات شما می گذاشتیم هیچ چیز عاید ما نشده است ( این را هم برای خوانندگان مغرض نوشتم! )

جناب آقای دکتر احمدی نژاد و تمامی دوستان سابق! باور کنید این که دشمن مشترک آمریکا و منافقین و صدای فلان جا! و اصلاح طلبان در اصل افساد طلب و ... و جریان انحرافی سپاه است و شریعتمداری کیهان و آیت الله مصباح بی حکمت نیست. من نمی گویم سپاه اشتباه ندارد. از شریعتمداری کیهان دفاع تمام قد نمی کنم و نمی گویم آیت الله مصباح معصوم است اما چرا دشمن شما هم همان دشمن آنهاست ؟ چرا از وبلاگ ها و رسانه های شما همان حرف های دوم خردادی ها به گوش می رسد؟ دوستان سابق وبلاگ نویس! مگر  ما با هم به همین حرف ها جواب نمی دادیم؟ چه شد که همنوا با دشمن شدید؟

آقای احمدی نژاد قبلا در همین وبلاگ نوشته بودم که حواستان باشد نکند روزی ببینید چنان خط شکن شده اید که در دل دشمن تنها مانده اید؟ نکند سنگرهای نظام را تخریب کنید و تنها در محاصره دشمن بمانید؟ آقای احمدی نژاد! هر کسی که به مشایی تاخت دشمن شما نیست. اما دوستان ناباب خواستند شما را تنها برای خودشان داشته باشند و کاری کردند که شما دوستان صمیمی خود را از خود راندید. آقای احمدی نژاد نکند دور کردن دوستان کار دشمن بود؟ آقای احمدی نژاد  حامد فتاحی می گوید برای یاران 84 خود تاسف نخورید چرا که ما تا آخر با شمائیم اما آقای احمدی نژاد دوستی خاله خرسه خطر دارد! آن کس که فرق دوست و دشمن را نمی شناسد و دوستان را می تاراند آسیب می زاید.


و اما خطاب من به برادران گرامی و عزیزی که آنها را دلسوز و انقلابی و عدالتخواه می دانم، برادران عزیزی که هر یک هزینه ها داده اند برای این انقلاب. از جنگ تحمیلی گرفته تا تلاطم های دوران اصلاحات و فتنه ی 88 برادرانی که امروز بر خود لازم دیده اند که علیه جریان انحرافی وارد صحنه شوند و ناخودآگاه با راست سنتی ای که هیچ گاه عدالت خواه  و انقلابی نبود و تسامح و تساهل را برمی گزید همراه شدند و بر علیه دولت اقدام کردند! از کارشکنی در مجلس گرفته تا تیترهای فارس و جهان منظورم است.

احمدی نژادی که من می بینم احمدی نژادی نیست که بخواهد سردمدار فتنه ی 92 باشد و مثلا برای مشائی نظام را به التهاب بکشاند. احمدی نژاد خط مشی اش با من و شما فرق دارد. بیداری اسلامی را بیداری انسانی می خواند اما ضد ولایت فقیه نیست. احمدی نژاد هنوز هم سرباز رهبری است خیلی بیشتر از لاریجانی و قالیباف و محسن رضایی! احمدی نژاد مشکل دارد و حرف هایش حرف های 84 نیست رنگ و بوی مشایی گرفته است اما خائن نیست و کشور را به التهاب نمی کشاند تا باج خواهی کند. احمدی نژاد هنوز هم در میان نامزدهای 84 بهترین است! 

تو را به خدا جبهه را و دشمن را اشتباه نگیرید و در پازل دشمن بازی نکنید. آن دشمنی که دارد از این اختلاف ها سود می برد هر که هست احمدی نژاد نیست.

متشکریم

واقعا گران می آید بر ما که می بینیم عدم اجرای قانون برای آقازاده ها را

به هر حال بعد از سه سال خانم فائزه هاشمی محاکمه شد و اگرچه امیدی به زندان رفتنش نبود و اگرچه انتظار حکمی بس سخت تر بود ولی بالاخره او هم به زندان رفت.

بالاخره مهدی هاشمی به ایران بازگشت و مورد بازجویی قرار گرفت.

من علی رغم اعتراضم به مدارایی که با این افراد شد و با دیگران نشد و علی رغم اعتراضم به این که حکم را متناسب با جرم نمی دانم ( افرادی با جرم های کمتر حکم های سنگین تری داشته اند) اما می خواهم از قوه ی قضائیه تشکر کنم!

می خواهم تشکر کنم که بالاخره حرکت مثبتی دیدیم و بالاخره نشان دادند که در این مملکت می توان انتظار داشت قانون برای آقازاده ها هم اجرا شود!

پيامبر(ص)فرمود: «انما هلك من كان قبلكم بمثل هذا كانوا يقيمون الحدود علي ضعفائهم و يتركون أقويائهم»؛ «همانا كساني كه پيش از شما بودند به سبب چنين تبعيض هايي هلاك شدند، آنان حدود را بر ناتوانان اجرا مي كردند و قدرتمندان را رها مي ساختند»

جاسبی در شورای اسلامی سازی دانشگاه ها؟؟؟؟؟؟

در زمان طرح موضوع وقف دانشگاه آزاد در مجلس دانشجویان بسیجی در جلوی مجلس اجتماع کردند و به این موضوع اعتراض کردند. در همین راستا بود که برخی از دانشجویان آقای «علی لاریجانی» را «جاسبی گرا» خواندند و همین صحبت هم باعث شد که هم ایشان مورد اعتراض علنی آقای لاریجانی در صحن مجلس قرار بگیرند و هم پیگیرد قضایی در موردشان اعمال شود.

بنابراین عنوان «جاسبی گرا» هتاکی است و هتاکی به سران قوا طبق قانون مورد پیگرد قرار می گیرد

( کاری نداریم که همین هتاکی ها اگر نسبت به آقای احمدی نژاد صورت می گرفت که می گیرد مورد پیگرد قرار می گرفت یا خیر؟ اصولا این موضوع به من مربوط نیست! من از اعمال قانون در مورد هر کسی باشد حمایت می کنم. اگر نوشته ی من هم هتاکی است باید نسبت به من اعمال قانون صورت گیرد. فقط اگر قانون برای همه باشد بهتر از این است که در موردش مصلحت سنجی شود)

حالا من سوالم این است که جناب آقای لاریجانی  چگونه می توان پیشنهاد شما در مورد انتصاب آقای جاسبی در این شورا را تفسیر کرد؟

سوال من این است که آقای جاسبی به عنوان رییس دانشگاه آزاد اسلامی!!!‌چقدر در طول این سال ها این دانشگاه را اسلامی! کرده بود که شما ایشان را به عنوان عضو شورای اسلامی کردن دانشگاه ها پیشنهاد دادید؟

آقای لاریجانی من منتقد جدی شما هستم اما در جایگاه ریاست قوه ی مقننه درست نمی دانم که چیزی بنویسم که به شما توهینی صورت بگیرد و دشمن خوشحال بشود اما ای کاش واقعا جوری عمل می کردید که ذهن به سمت آن عنوانی که به شما اطلاق شده بود نرود!

مصاحبه‌ی دکتر کچوئیان در این رابطه

اندر باب عدم تعهد

چند تا نکته ی کنکوری!

۱. اونایی که گیر میدن که «یه مشت سیاه پوست» یا «یه مشت کشورهای گدا» یا ....  اسلام را نفهمیده اند و نمی فهمند که دارند حرف های کفار زمان پیامبر را بلغور می کنند! این آدم ها را دعوت می کنم که یه بار دیگه اسلام بیارند!

۲. اونایی که گیر میدن که مثلا این کشورها که مهم نیستند و کشورهای اروپایی و آمریکایی مهم هستند «دیپلماسی عمومی» را نفهمیده اند این افراد را هم دعوت می کنم دوباره درس سیاست بخونند!

۳. اینایی که گیر میدن به خرج هایی که برای این مهمان ها شده. نه گردشگری را فهمیده اند. نه اقتصاد و کار کرد اقتصادی این جلسه را فهمیدند و نه حتی سیاست را فهمیده اند. کلا بهشون توصیه می کنم که یه بازنگری بکنند.

اینایی هم که فقط از مطرح شدن جمهوری اسلامی در دنیا سوخته اند و کلا مخالفند را هم ارجاع می دهم به :

«قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ»

امام سفارشی!

پیامبر اکرم (ص): انا و علی ابوا هذه الامه

نمی دونم  واقعا خودمون را فرزندان امام علی می دونیم؟ حواسمون هست که ما را به نام امام علی می شناسند؟ حواسمون هست که حرمت این را حفظ کنیم؟ الان احساس یتیمی می کنیم؟

اما حرف اصلی ای که این پست را به خاطرش نوشتم این نبود بلکه این بود که به نظرم خیلی از ما اماممون امام سفارشیه! امام سفارشی امامیه که همون جوری که خودت خواستی شناختیش و دیدیش نه اون جوری که هست. البته کم کاری هم هست در معرفی ابعاد مختلف وجودی امامان. اما خود ما هم امام هامون و امام علی (ع) را نه اونجوری که بودن و هستن بلکه اونجوری که دوست داشتیم شناختیم!

اینجوری می شه که رافت امام علی بدون خشونت و صلابتش دیده می شه یا برعکس! عدالت امام علی دیده می شه اما نمی فهمیم که توی حکومت امام علی هم می تونه فقیر باشه و این جوری می شه که خیلی از جنبه های دین برامون نامفهوم میشه و این خیلی خیلی خطرناکه.

خطرناکه چون ممکنه پس از ظهور آقا امام زمان وقتی دیگه با یه امام سفارشی طرف نیستیم نتونیم ولایت آقا را بپذیریم. این خیلی مهمه که ولایت امام را بپذیری نه اون امام سفارشی خودت را!

مرفه بی درد

تا حالا فکر کردین این کلمه ی مرفه بی درد یعنی چی؟

رفاه به خودی خود در اسلام مذموم است؟

این کلمه ی بی درد یعنی چی؟ مگر انسان بی درد هم وجود دارد؟ اصلا دنیا دار آزمایش است و همه ی آدم ها به نوعی آزمایش می شن و دردهای خودشون را دارند پس این ترکیب مرفه بی درد یعنی چه؟ آیا مرفه بودن بد است یا مرفه بی درد بودن است که بد است؟

آن چه از برآیند احادیث و روایات اسلامی برمی آید این است که رفاه در حد معقول و متعادل نه تنها مکروه نیست بلکه شایسته ی مومن و مستحب است و آچه از آن نهی شده است خوی دنیاطلبی و اشرافیگری بوده است و نه رفاه و آسایش در زندگی.

پس این کلمه مرفه بی درد یعنی چه که اینقدر در ادبیات انقلاب اسلامی مذموم است؟ اصلا کدام درد است که نداشتنش مذموم است؟

من نظر خودم را می گم.

اون چیزی که تقبیح شده نداشتن درد مظلومین و فقراست. درک نکردن شرایط آنها و کمک نکردن به آنها و بی توجهی به آنان است که قبیح و زشت دانسته شده است. این که قارون وار عده ای بگویند آن چه به ما داده شده است از آن خود ماست و از کمک به محرومان خودداری کنند مذموم است و این که یادشان برود که خداوند رزق نیازمندان را در اموال ثروتمندان قرار داده است قبیح است.

سنت الهی بر آن قرار گرفته است که از بخشیدن و صدقه و زکات و خمس اموال برکت یابند و بیشتر شود.

لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

یعنی رفاه مذموم رفاهی است که شکرش به جا آورده نشود و به فقرا کمک نشود ولی اگر رفاه همراه با کمک به فقرا و دستگیری از نیازمندان و پشتیبانی از مظلومین باشد خداوند بیشترش هم می دهد.

ماه رمضان فرصت خوبی است برای درک مستمندان و دور شدن از صفت مذموم مرفه بی درد بودن. از این فرصت خوب استفاده کنیم.

نمی نویسم

بسیار دلم می خواهد از برخی جریانات دوست نمای معارض دولت بنویسم که چگونه به خاطر دعواهای سیاسی کارشکنی می کنند

بسیار دلم می خواهد از علی لاریجانی بنویسم و انتقاداتم از او و آن چه بر سر منتفدینش آمد.

بسیار دلم می خواهد از قوه ی قضائیه بنویسم و جمله ی شهید آوینی که «در جمهوری اسلامی همه آزادند الا حزب الله!»

بسیار دلم می خواهد از برخی مشکلات در دولت بنویسم و ...

و از منتقدینی که قند در دل دشمن آب می کنند.....

اما هر بار آمدم بنویسم دیدم نوشتنم تنها سودش به جیب دشمن می رود! از عیان شدن اختلاف ها، از جدا کردن افراد از بدنه ی نظام و از علنی کردن مشکلات هیچ سودی عاید هیچ کس نمی شود الا دشمن!

و اگرچه در انتقاد سودها نهفته است اما امروز شرایط ما جنگی است و اولویت ما وحدت! اگر آقایان بفهمند!

 که ای کاش می فهمیدند.

صحبت رهبری در دیدار با کارگزاران نظام:

اين اختلافاتى كه گاهى بين مسئولين بروز ميكند - كه به سطح رسانه‌ها هم كشيده ميشود؛ بيخود، بى‌مورد، بى‌فايده - به اتحاد ملى ضربه ميزند. يك عده ميشوند طرفدار اين، يك عده هم ميشوند طرفدار آن؛ مخالفت كردن، متهم كردن يكديگر؛ يك عده‌اى قوه‌ى مجريه را متهم كنند، يك عده‌اى از آن طرف قوه‌ى مقننه را متهم كنند، يك عده‌اى قوه‌ى قضائيه را متهم كنند، تقصيرها را گردن هم بيندازند؛ اين جزو كارهاى بسيار مضر است و دوستان محترم ما، مسئولان عزيز كشور بدانند كه اين در بين مردم هم هيچگونه آبرو و وجهه‌اى ايجاد نميكند كه ما مشكلات را هى به گردن اين و آن بيندازيم. نه، يك مشكلاتى وجود دارد؛ بايد حل كرد و ميتوانيم هم حل كنيم؛ ما از حل مشكلاتمان ناتوان نيستيم.

إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً

چند وقت است در ذهنم با این آیه کشتی می گیرم!
«إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلى‏ ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً.»

یعنی حضرت موسی نتوانست با خضر باشد چون نمی توانست بر آنچه از آن علم ندارد صبر کند.

حالا نکته اینجاست آقا امام زمان عجل الله فرجه پس از ظهور بر خلاف همه ی انبیا و امامان گذشته بر اساس باطن حکم می کنند! 1 یعنی بر اساس غیب عمل می کنند و بر اساس باطن و نیت افراد قضاوت می کنند.

خوب یاران امام زمان در جامعه ی مهدوی باید ولایت پذیریشون در حدی باشه که دیگه اون آیه را نشنوند! یعنی باید بتونند بر چیزی که بر آن علم ندارند صبر کنند.

پانوشت:

1.شیخ مفید می‏گوید: چون قائم آل محمد قیام کند، مانند حضرت داود علیه‌السلام بر حسب باطن ، بی‏هیچ نیازی به شاهد ، حکم و قضاوت می‏کند، خداوند حکم را به او الهام کرده و او بر طبق الهام الهی حکم می‏راند. حضرت مهدی نقشه‏های پنهان هر گروه را می‏داند و به آن‌ها می‏گوید: مهدی دوست و دشمن خود را با نگاه می‏شناسد.


مجازات بدتر از این؟

در مورد بحث حجاب این اواخر با خیلی ها صحبت و بحث و گفتگو داشته ام که باعث شده به صرافت بیافتم که یک کار تحقیقی جامع و مانع انجام بدم.

اما می خواستم یه نکته را یادآوری کنم!

توی تاریخ اسلام تا اونجا که من و امثال من خوندیم هیچ جا مجازاتی برای عدم رعایت حجاب نبوده است؟ درسته؟

نه درست نیست!

اسلام یه قانون داره که مجازات بدحجابی یا بی حجابی در دل اون نهفته است!

اسلام حجاب را برای زنان آزاد مسلمان واجب کرد و کنیزان را از حجاب معاف کرد. یعنی در تاریخ اسلام ما نمی توانیم بدحجابی پیدا کنیم زیرا نفس این قانون باعث می شده است اگر کسی حجاب را رعایت نکند به عنوان یک کنیز و برده ! دیده شود!

مجازات بدتر از این ؟

آنها که ...

باران می آید. باران نشانه ی رحمت است کوچه ها را می شوید تا آماده ی جشن رمضان شویم.

اصلا این رمضان هم قصه ای است برای خودش! رمضان در تابستان با روزهای طولانی و گرم شاید از دور ترسناک باشد اما حداقل همین باران هم را که ببینید می‌فهمید که پر از رحمت است. رمضان اصلا برای این است که سرشار شوی از لطف از کرم. سیراب شوی از سفره ی کرم الهی.

اما من دلم گرفته است!

رمضان برای برخی یعنی زولبیا و بامیه‌ی چرب و شیرین! برای برخی یعنی انواع حلوا و ژله و دسر و ... برای برخی یعنی هندوانه و ... برای برخی یعنی سحری های سنگین و شکم پر کن که تا خود ظهر شکم بیچاره باید در حال کار باشد برای سبک شدن! برای برخی ...

اما طرف دیگر قصه هم هستند کسانی که ....

گرسنه هایی که ...

نمی خواهم روضه بخوانم. اما زیر این باران رحمت فقط این یک یادآوری است برای این که یادمان باشد هستند کسانی که ....

نه به خاطر سبک شدن بار وجدانمان و این که به خودمان بگوییم من خیلی آدم خوبی ام که ... بلکه تنها به خاطر این که شکر نعمت الهی را به جا آورده باشیم یادمان باشد به آنهایی که ....

تحریم نفتی شکننده تر است یا ...

چند روز پیش با شروع تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا،‌ تحریم های به کار گرفته شده علیه ایران به آخرین قدم های خود نزدیک شد. اما آیا واقعا این تحریم ها به حدی بر ایران فشار خواهد آورد که دست از حقوق هسته ای خود بردارد؟ به نظر می رسد با نگاه گذرایی به شرایط جواب این سوال منفی باشد.
  • بر اساس آمار صندوق بین المللی پول همانطور که در جدول زیر می بینید در سال ۲۰۱۱، بین کشورهای صادر کننده عمده نفت خاورمیانه ایران، با سهم ۱۰ درصدی صادرات نفت به تولید ناخالص داخلی کمترین وابستگی را به صادرات نفت دارد. این بدان معناست که در صورتی که با فرض محال تحریم ها بتوانند کاری کنند که کل صادرات نفت ایران متوقف شود،‌ ایران تنها ۱۰ درصد تولید خود را از دست خواهد داد.

Country GDP (PPP) Oil exports Oil exports/GDP
Islamic Republic of Iran 930.236 98.306 0.10
Iraq 127.348 72.082 0.56
Kuwait 150.002 85.743 0.57
Oman 81.005 31.634 0.39
Qatar 181.912 97.098 0.53
Saudi Arabia 677.663 290.909 0.42
United Arab Emirates 261.189 103.627 0.39



  • بر اساس آمار صندوق بین المللی پول درآمد نفتی ایران بعد از انقلاب تا سال ۲۰۰۰ هیچگاه از ۲۰ میلیارد دلار فراتر نرفت و اقتصاد کشور در این شرایط توانست روز به روز وابستگی خود را به نفت کمتر کند. این بدان معناست که در صورتی که با فرض محال تحریم ها بتوانند کاری کنند که ۸۰ درصد صادرات نفت ایران متوقف شود، ایران از لحاظ وضعیت درآمدهای نفتی دولت، تازه به اواخر دولت اصلاحات برمی گردد. شرایطی که مخصوصا با وضعیت افزایش چشمگیر درآمدهای مالیاتی دولت، به هیچ عنوان برای کشور غیر قابل تحمل نخواهد بود.
  • در حال حاضر تنها تحریمی که متوجه صادرات نفت ایران است،‌ تحریم اتحادیه اروپا و تحریم های یک جانبه آمریکا است. اتحادیه اروپا تنها ۲۰ درصد صادرات نفت ایران در گذشته را به خود اختصاص می داد و علی رغم گمان برخی افراد معنای واقعی این تحریم ها این نیست که ۲۰ درصد از صادرات نفت ایران کاسته می شود. در واقع با توجه به شرایط بازار به نظر می رسد با این تحریم ها تنها چینش مشتریان در بازار نفت تغییر خواهد کرد. یعنی اتحادیه اروپا به سراغ دیگر تولید کنندگان خواهد رفت و برخی از مشتریان دیگر صادر کنندگان به سمت خرید نفت از ایران خواهند آمد. دولت آمریکا نیز برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت، تنها چند روز پیش از اجرایی شدن تحریم اتحادیه اروپا مشتریان اصلی نفت ایران را از تحریم ها معاف کرد. در واقع افزایش روزافزون تقاضای نفت، کاهش ذخای و کاهش قدرت سیاسی کشورهای مصرف کننده عمده بر تولید کننده های عمده - همانطور که در نمودار زیر عیان است - باعث افزایش شدید قیمت نفت در سال های اخیر شده است. کاهش نسبی قیمت نفت در چند ماه اخیر نیز ناشی از کاهش تقاضای ناشی از بحران اروپا است. غرب نمی خواهد با کمبود نفت در بازار یا ایجاد ناامنی در منطقه، شرایط خود را برای پشت سر گذاشتن بحران اقتصادی سخت تر کند. این بدان معنی است که هر چند تحریم ها فروش نفت ایران را با مشکلاتی مواجه خواهند کرد و از درآمد نفتی ایران خواهند کاست،‌ اما نه فقط ما،‌ بلکه غرب نیز نمی خواهد این کاهش قابل توجه و برای بازار معنادار باشد.

در این جا یک سوال اساسی باقی خواهد ماند و آن هم این که اگر تحریم ها از نظر اقتصادی اثر چندان معناداری ندارند،‌ پس چگونه تلاطم های موجود در بازار ارز، طلا و بورس و تورم ناشی از دو برابر شدن نرخ ارز قابل توجیه است؟ اندک تاملی در این سوال ما را به این نتیجه خواهد رساند که علی رغم توفیق اندک غرب در ضربه زدن به اقتصاد کشور در میدان تحریم ها، غرب در میدان ایجاد روحیه ترس در افکار عمومی مردم و مسئولین بسیار موفق عمل کرده است.
همانطور که دیدیم در سال گذشته حجم زیادی از نقدینگی از محل هایی مانند بانک ها و بازار بورس که در راه رونق اقتصاد کشور فعالند خارج شد و وارد بازار های سکه و ارز شد. برخی به طمع سفته بازی و سودآوری از بازار آشفته طلا و ارز و بسیاری از ما با ترس از کاهش ارزش پول کشور، به جای این که سرمایه ایرانی را در راه تولید ایرانی مصرف کنیم وارد بازار سکه و ارز شدیم. کار به جایی کشید که بانک مرکزی برای برگرداندن سرمایه های مردم به بانک ها مجبور شد نزدیک به ۱۰ میلیون سکه پیش فروش کند. در بازار ارز هم دولت علی رغم وجود منابع ارزی بسیار بیشتر از نیاز کشور به واردات، تصمیم گرفت برای جلوگیری از این که مردم پس انداز های خود را به دلار تبدیل کنند به جای تزریق ارز به بازار،‌ راه کنترل بازار را در پیش بگیرد و دو نرخی شدن ارز را بپذیرد. افزایش شدید قیمت دلار در بازار آزاد و عدم توانایی دولت در تک نرخی کردن قیمت به علت تقاضای بالای ناشی از وارد شدن مردم به این بازارها، باعث آمادگی روانی بازار برای تورم افسار گسیخته شد.
با نگاه به این شرایط و یادآوری رهنمود رهبر معظم انقلاب در نام گذاری امسال به نام سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی،‌ به نظر می رسد تنها راه عبور از این شرایط بازی نکردن در زمین دشمن و خروج سرمایه ایرانی از انواع سفته بازی های رایج شده در بازارهای طلا و ارز و ورود سرمایه ایرانی به بازارهایی است که کمک حال تولید کشور باشند.

*نوشته یکی از دوستان که با هماهنگی ایشان در اینجا قرار داده شد.

بیاین منتظر بشیم.

۱. انتظار برای چیزی که توی ذهنت احتمال وقوعش پایینه که انتظار نیست دروغه!

۲. اگه بگی منتظرم که مهمان بیاد و خانه ات شلخته باشه احتمالا اصلا منتظرشون نیستی!

۳. اگه بهت بگن فردا روز ظهور آقاست باور می کنی؟ اگه انکار داری یه جایی می لنگه! اگه مشتاقی اما می خوای مطمئن شی خیلی کارت درسته.

۴. الان برسی به یه بزرگی. دست و پات می لرزه! هیبتش می گیردت! حالا اگه این بزرگ یه عیبی از تو بدونه خجالت می کشی یا حتی ازش فرار می کنی! روی نگاه کردن توی روش را نداری!

۵. فرض کنیم آقا فردا میان دل نگاه کردن توی روی آقا را داریم؟ چرا فردا؟ همین امروز!

۶. اگه جوابتون به سوال بالا مثل من منفیه! بیاین مثبتش کنیم! بیاین قلبمون را بشوریم و آب و جارو کنیم. بیاین آماده شیم. بیاین خجالت نکشیم. بیاین منتظر بشیم! بیاین منتظر باشیم.

پی نوشت: تذکر به خودم که به چیزی که میگم عمل کنم.

نفس مداری یا ولایت مداری؟

دوستی گفته بود که بچه مذهبی ها دوست دارند اون جوری که دوست دارند رهبری را ببینند و نظراتشون را جوری که دوست دارند بشنوند.

من راستش توی مذهبی بودن این جور آدم های تشکیک می‌کنم!

یادمون باشه گفته اند ولایت مداری! یعنی خودت را با ولایت تطبیق بدی نه اون را با خودت! یعنی این که اگه جلو افتادی مارق هستی و اگر عقب افتادی زاهق!

یعنی این که اگه من نخواستم صحبتی از رهبری را که خلاف فکرمه بشنوم اون وقت این منم که اشکال دارم.

اگه ولایت مداریمون مدلی باشه که تا رهبری در خط ماست قبولش داریم هر وقت هم خارج شد میزنیم زیرش! می شه همونایی که ۸۸ از خط خارج شدن. می شه همونایی که قبل ترش خارج شده بودند. می شه همونایی که بعدها خارج می شن.

راستش خیلی هم فرق نمی کنه خط ما اسمش اصلاح طلبی باشه یا اصول گرایی اگه معیارش نفس ما باشه آخر و عاقبتش یکیه!

جشن عاشقان مبارک باد

نظر رهبری در مورد برخورد با بدحجاب ها

تا چند روز پیش  هم حامی گشت ارشاد بودم یعنی از نفس بودن گشت ارشاد حمایت می‌کردم و هم از منتقدان گشت ارشاد بودم. یعنی نوع برخورد گشت ارشاد و روش اجرا را نمی پسندیدم. وجود افسران نیروی انتظامی با هیکل‌های کماندویی در کنار خانم‌های ناهی از منکر بیش‌تر ذهنیتی منفی را به وجود می‌آورد که خود به خود اثر ذهنی منفی ای را به ذهن متبادر می‌کند. دوستی معتقد بود اجرای بد این قانون به این علت است که اجرا نشدنش را توجیه کنند! یعنی بد اجرا می‌کنند تا همه اجرا نشدنش را ترجیح بدهند!

در همین زمینه به بیانات حضرت آقا برخوردم که تا حدی نتیجه گیری من را تغییر داد. این صحبت ها در ادامه می‌آید:

اين گونه است كه كشور حفظ مى‌شود؛ با امر به معروف و نهى از منكر. منتها من دو تذكر به شما جوانان عزيز - در هرجاى كشور كه هستيد - مى‌دهم. اولاً امر به معروف و نهى از منكر يك واجب است كه رودربايستى و خجالت بر نمى‌دارد. ما گفتيم:

اگر ديديد كسى مرتكب خلافى مى‌شود، امر كنيد به معروف و نهى كنيد از منكر. يعنى به زبان بگوييد. نگفتيم مشت و سلاح و قوت به كار ببريد. اينها لازم نيست. خداى متعال كه اين واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مى‌داند مصلحت چگونه است.

ما هم تا حدودى حكم و مصالح الهى را درك مى‌كنيم. بزرگترين حربه در مقابل گناهكار، گفتن و تكرار كردن است. اين‌كه يك نفر بگويد اما ده نفر ساكت بنشينند و تماشا كنند، نمى‌شود. اگر يكى دچار ضعف نفس بشود، يكى خجالت بكشد و يكى بترسد، اين‌كه نهى از منكر نخواهد شد.


گناهكار هم فقط بدحجاب نيست كه بعضى فقط به مسأله‌ى بدحجابى چسبيده‌اند. اين، يكى از گناهان است و از خيلى از گناهان كوچكتر است.

خلافهاى فراوانى از طرف آدمهاى لاابالى در جامعه وجود دارد: خلافهاى سياسى، خلافهاى اقتصادى، خلاف در كسب و كار، خلاف در كار ادارى، خلافهاى فرهنگى. اينها همه خلاف است. كسى غيبت مى‌كند، كسى دروغ مى‌گويد، كسى توطئه مى‌كند، كسى مسخره مى‌كند، كسى كم‌كارى مى‌كند، كسى ناراضى تراشى مى‌كند، كسى مال مردم را مى‌دزدد، كسى آبروى مردم را بر باد مى‌دهد. اينها همه منكر است. در مقابل اين منكرات، عامل باز دارنده، نهى است؛ نهى از منكر. بگوييد: «آقا، نكن.» اين تكرار «نكن»، براى طرف مقابل، شكننده است. اين نكته‌ى اول؛ كه نهى از منكر، اراده و تصميم و قدرت و شجاعت لازم دارد، كه بحمداللَّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. بايد آن را به كار بگيريد. منتظر نباشيد كه دستگاهها بيايند و كارى بكنند.


بعضى از مردم به اين‌جا تلفن زدند، نامه نوشتند و سفارش كردند كه «آقا! شما گفتيد نهى از منكر. سيل پشتيبانيها هم انجام گرفت. اما عملاً كارى نشد!» عملاً چه كار مى‌خواستيد بشود؟ مگر لازم است كه اين‌جا هم دولت وارد شود يا دستگاه قضايى مستقيماً وارد شود؟ خودمردم بايد وارد شوند. خود مردم بايد نهى كنند. البته دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاه قضايى و نيروى انتظامى، موظفند كه ناهى از منكر را پشتيبانى كنند. اين، وظيفه‌ى آنهاست. مباشر كار، خود مردم مى‌توانند باشند و بايد باشند. بخش عمده‌ى قضيه، اين‌جاست. جوان رزمنده، خانواده‌ى شهيد داده، خانواده‌ى ايثارگر، خانواده‌ى اهل انفاق، مؤمنين نمازخوان و روزه بگير و مسجد برو، دلسوزان انقلاب، روشنفكران علاقه‌مند به مفاهيم اسلامى و انقلابى؛ همه‌ى اينها بايد در صحنه باشند.

موضوع امر به معروف كه موضوع جديدى نيست. اين، تكليف هميشگى مسلمانان است. جامعه اسلامى، با انجام اين تكليف زنده مى‌ماند. قوام حكومت اسلامى، با امربه‌معروف و نهى‌ازمنكر است، كه فرمود: اگر اين كار نشود، آن وقت «لَيُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَيْكم شِرارُكم فَيَدْعُوا خِيارُكُم فلا يُسْتَجابُ لَهُم(5)».

قوام حكومت اسلامى و بقاى حاكميت اخيار، به اين است كه در جامعه امربه‌معروف ونهى‌ازمنكر باشد. امربه‌معروف فقط اين نيست كه ما، براى اسقاط تكليف، دو كلمه بگوييم. آن هم در مقابل منكراتى كه معلوم نيست از مهمترين منكرات باشند.

وقتى يك جامعه را موظّف مى‌كنند كه آحادش بايد ديگران را به معروف امر و از منكر نهى كنند، اين به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد يك ملت آمر به معروف و ناهى از منكر باشند؟ وقتى كه همه، به معناى واقعى در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهاى جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منكر شناس باشند. اين، به معناى يك نظارت عمومى است؛ يك حضور عمومى است؛ يك همكارى عمومى است؛ يك معرفت بالا در همه است.  امربه‌معروف، اينهاست.

والّا اگر ما امربه‌معروف را در يك دايره محدود، آن هم به وسيله افراد معلومى، زندانى كنيم، دشمن هم در تبليغات خودش بنا مى‌كند سمپاشى كردن؛ كه در ايران بناست از اين به بعد، نسبت به زنهاى بدحجاب، اين‌طور عمل شود! اين واجبِ به اين عظمت را، كه قوام همه چيز به آن است، بياورند در دايره‌اى محدود، در خيابانهاى تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنى كه وضع حجابشان مثلاً درست نيست. اين است معناى امر به معروف؟! اين است معناى حضور نيروهاى مؤمن در صحنه‌هاى گوناگون جامعه؟! قضيه، بالاتر از اين حرفهاست. تخلّفها يك اندازه و يك نوع نيست. تخلّفها، تخلّفهاى فردى نيست.

بالاترين تخلّفها، آن تخلّفها و جرايمى است كه پايه‌هاى نظام را سست مى‌كند. نوميد كردن مردم، نوميد كردن دلهاى اميدوار، كج‌نشان دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهاى مؤمن و بااخلاص، سوء استفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامى، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامى و تلاش براى به فساد كشاندن نسل مؤمن. امروز دستهايى تلاش مى‌كنند تا فساد را به صورت نامحسوس - نه آن طورى كه شما در خيابان آن را ببينيد و بفهميد و مشاهده كنيد - به شكلهاى گروهكى، ترويج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بى‌اعتنايى بكشانند. منكرات اينهاست؛

منكرات اخلاقى، منكرات سياسى، منكرات اقتصادى. همه‌جا، جاى نهى از منكر است. يك دانشجو هم، در محيط درس مى‌تواند نهى از منكر كند. يك كارمند شريف هم، در محيط كار خود مى‌تواند نهى از منكر كند. يك كاسب مؤمن هم، در محيط كار خود مى‌تواند نهى از منكر كند. يك هنرمند هم، با وسايل هنرى خود، مى‌تواند نهى از منكر كند. روحانيون در محيطهاى مختلف، يكى از مهمترين عوامل نهى از منكر و امر به معروفند. نمى‌شود اين واجبِ بزرگ الهى را در دايره‌هاى كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. اين‌طور نيست كه مخصوص عدّه خاصى باشد.



منابع:

بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم    ۱۳۷۱/۰۷/۲۹ 


بيانات در دیدار جمعی از روحانیون ۱۳۷۱/۰۵/۰۷

من، عامل همه‌ی انحراف ها!

همه‌ی انحراف‌ها و بدبختی‌ها و کژی‌ها و ناراستی‌ها از روزی شروع شد که شیطان در مقابل حرف خدا صحبت از منیت خودش کرد! یعنی در مقابل خدا برای خودش وجودی قائل شد که از آن صحبت کند!

تا زمانی که یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود انحراف و بدی و عیبی هم وجود نداشت. اسلام هم یعنی همین تسلیم مطلق امر خدا بودن. یعنی این که من کی ام که بخوام مقابل خدا حرف بزنم. سر در فرمان پروردگارم نهاده ام.

ممکنه بپرسید پس تکلیف عقل چی می‌شه؟ اگه بناست هر چی خدا گفت بگیم چشم پس این وسط عقل چه کاره ست؟ چرا خدا توی قرآن گفته چرا فکر نمی‌کنید؟

جوابش مشخصه. عقل برای چند و چون در مقابل فرمان خدا نیست. بلکه برای «تشخیص» فرمان خدا است. برای این است که بفهمیم این راه و این کار با مجموعه دستورالعملی که خدا با نام دین برای ما فرستاده سازگار است یا خیر.

تفقه در دین که خدا در قرآن بارها به اون امر کرده و گفته افلا تفقهون تفکر  و تدبر در دین خداست برای «تشخیص» حق از باطل

اما مشکل زمانی به وجود میاد که به جای اون که برای خودمون «تشخیص تکلیف» کنیم برای خدا «تعیین تکلیف» می‌کنیم! دین خدا را کم و زیاد می‌کنیم به این بهانه که می‌خواهیم دین فراگیر شود! حالا چه فرق می‌کند که این کار را سروش اسمش را بگذارد اسلام رحمانی و مشائی اسمش را بگذارد اسلام عاشقانه؟

مساله این‌جاست که به جای آن که بخواهیم دین را بشناسیم می‌خواهیم دین را طبق شناخت خودمان مشخص کنیم! این جاست که باید به این آیه مراجعه کنیم که :

عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

و بسا چيزى را ناخوش داشته باشيد كه آن به سود شماست و بسا چيزى را دوست داشته باشيد كه به زيان شماست، و خدا مى ‏داند و شما نمى‏ دانيد

نگاهی به آیه ی 4 و 5 و 6 سوره ی محمد

یکی از آیه هایی که در چند روز گذشته به آن برخورد کردم و توجهم را به خودش جلب کرد آیه های 4 و 5 و 6 سوره ی محمد بود.

نکته ی جالبی که توی این آیه ها وجود داره اشاره به اصلاح امر شهدا پس از شهادتشان است.

وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ

و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نمی کند به زودى آنان را راه مى‏ نمايد و حالشان را نيكو مى‏ گرداند. و به بهشتی که برايشان وصف کرده است داخلشان سازد.

اون چه مشخصه و از این آیه برمی آید اینه که این اصلاح امری که خدا از اون صحبت کرده است قبل از شهادت نیست بلکه پس از شهادت در راه خدا می باشد.
تفسیر المیزان در این مورد این جوری می گه:

سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ" ضمير جمع به" الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ..." برمى‏ گردد، در نتيجه آيه شريفه و آيه بعدش در مقام بيان حال شهداء بعد از شهادتشان مى‏باشد كه مى‏ فرمايد:

به زودى خداى تعالى ايشان را بسوى منازل سعادت و كرامت هدايت نموده، با مغفرت و عفو از گناهانشان، حالشان را اصلاح مى‏كند و شايسته دخول در بهشت مى‏شوند.

و وقتى اين آيه را با آيه" وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ" «2» ضميمه كنيم، معلوم مى‏شود مراد از اصلاح بال كشته شدگان راه خدا، زنده كردن ايشان است به حياتى طيب كه شايسته‏ شان كند براى حضور در نزد پروردگارشان، حياتى كه با كنار رفتن پرده‏ ها حاصل مى‏شود.


هلا ای اهل فرهنگ

وقتی وارد کتابفروشی می شم تا چند تا کتاب واسه ی خواهر  زاده هام بخرم خیلی باید بگردم تا کتاب مناسبی را پیدا کنم! کتاب های نوجوانان همه شده اند پر از شیطان و دیو و سرزمین شیاطین !

کافی است سری به یک کتابفروشی بزنید تا بفهمید از چه صحبت می کنم! مجموعه داستان هایی که همه از سلطه ی شیطان صحبت می کنند!

و من به دنبال کتابی می گردم که هم جاذبه های لازم برای یک نوجوان را داشته باشد و اسرار آمیز و هیجانی باشد و هم حداقل اگر اثر تربیتی ندارد اثر منفی نداشته باشد! و دریغ از کتاب های خوب حتی به اندازه ی انگشتان دست!

حداقل زمانی که خودم نوجوان بودم داستان های ژول ورن و آیزاک آسیموف و آرتور سی کلارک اگر چه جنبه ی تربیتی چندانی نداشتند اما حس خواندن کتاب هیجان آمیز مرا ارضا می کردند! و اکنون عجیب است که این کتاب ها نایاب شده اند!

 در مورد کودکان هم اوضاع خیلی بهتر نیست! در قفسه ی کودکان کتاب فارسی با مولفه های فرهنگی ایرانی پیدا نمی شد! فقط دو تا! فقط دو تا کتاب پیدا کردم از میان آن همه کتاب!

بازار کتاب کودک در تسخیر فرهنگی دیگر بود! از همه عجیب تر آن که حتی داستان های حسن کچل را هم که برای خواهر زاده ام خریدم ترجمه شده بود! یعنی یک بار کسی ترجمه کرده است به زبانی دیگر و دوباره مترجمی آن را به فارسی برگردانده است! واقعا که!

نمایشگاه کتاب که رفتم فکر می کردم اینجا اوضاع بهتر است! رفتم در غرفه ای و مجموعه داستانی برای خواهر زاده ام خریدم. امشب خواستم نگاهی به کتاب بیاندازم اما وقتی کتاب را باز کردم دیدم کتابی را که به عنوان مجموعه داستان کودکان خریده بودم برای سن نوجوان هم شاید ثقیل باشد!

و من تنها این را می نویسم که بگویم که هلا ای اهل فرهنگ! به گوش! کتاب خودش مدرسه است. خودش آموزش و پرورش است و ما کتاب کودکمان را دودستی تقدیم غرب کرده ایم!

سهم امسال من از نمایشگاه

نمایشگاه کتاب تمام شد و من به علت این که خیلی سرم شلوغ بود و باید برای تولد حضرت زهرا (س) وب سایتی را تمام می کردم تنها یک بار به نمایشگاه سر زدم و کتاب های زیر نتیجه این یک بار سرزدن بود:

انتشارات سوره مهر:

انتشارات نیستان:

انتشارات افق:

بازی غرب در خلیج فارس

یکی از مهمترین بحث های روزهای گذشته در فضای سیاسی و در وب بحث جزایر سه گانه ایرانی و جنجال اعراب بر سر این جزایر بود. اما نکته ای که بسیاری از هموطنان ما از آن غافلند ارزش استراتژیک این جزایر و نقش آن در حفظ امنیت ملی ملی ایران می باشد. جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس یکی از مهمترین فاکتورهای اعمال نفوذ ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز می باشد که ایران را قادر به کنترل یکی از مهمترین گذرگاه های اقتصادی دنیا می سازد. فاصله ی تنب کوچک و بزرگ که گذرگاه کشتی ها می باشد به ایران قدرت کنترل نبض شریان نفت در دنیا را می دهد.

پس از تهدید هوشمندانه رهبر معظم انقلاب مبنی بر بستن تنگه ی هرمز در صورت هرگونه اقدام ماجراجویانه ی غرب دو گروه به تکاپو افتادند. یکی غرب که این تهدید لرزه بر اندامش انداخته بود و دیگری حکومت های دیکتاتوری منطقه که لرزه ای که انقلاب های منطقه بر پیکره ی قدرت آنها انداخته است آنها را به کینه جویی در مقابل انقلاب اسلامی ایران واداشته است.

وارد شدن جزیره ی کوچولوی امارات در این بازی با هیچ معادلات سیاسی ای قابل هضم نیست مگر آن که نقش حمایت گرانه ی غرب و آمریکا را از طرفی و از سوی دیگر نقش سودجویانه ی عربستان و دیگر حکومت های دیکتاتوری منطقه را در این بازی ببینیم.

در این میان هوشیاری ایجاب می کند وارد بازی ای نشویم که هر دو سرش برای ما باخت است. آیا جز این است که غرب با تبدیل این دعوا به دعوای فارس و عرب و اقداماتی چون دامن زدن به نام خلیج ... در پی قرار دادن ایرانیان در مقابل اعراب است؟ آیا جز این است که این دعوا به مثابه واکسنی پیشگیرانه برای کاهش نفوذ معنوی ایران در منطقه و گسترش انقلاب های منطقه است؟ آیا جز این است که غرب سعی می کند به قول معروف سر مار را به دست دشمن بکوبد و با قرار دادن کشورهای همسایه ی ما در مقابل ما و تبدیل بازی به جنگ عربی عجمی می خواهد بدون هیچ هزینه ای بازی را به نفع خویش تمام کند؟

باید حواسمان باشد که دست پنهان دشمن را در این بازی ببینیم و ضمن حفظ اقتدار و مجال ندادن به کوچولوهای سیاسی بابت اظهارات نابجا طرف دعوا را اشتباه را نگیریم. اگر هم بحث از خلیج فارس است اما شعارمان همچنان «مرگ بر آمریکا» است. شعاری که نفرت از همه ی شیاطین بزرگ و کوچک را در دل خود دارد.