از انتقاد هم اصلاً عصبانى نشويد. بعضى از انتقادكن‌هاى از دولت، هدفشان اين است كه شما را عصبانى كنند، خسته كنند و از جا در ببرند؛ اصلاً انتقاد با اين هدف انجام مى‌گيرد. يا عيبجويى‌هاى بيخود؛ ديده‌ايد گاهى يك خبرى را تيتر مى‌كنند، بزرگ مى‌كنند؛ فردا، پس‌فردايش معلوم مى‌شود اصلاً دروغ است و اصل ندارد! اينها هم كارهايى است كه بعضيها انجام مى‌دهند. مطلقاً حالت عصبانيت و بى‌تابى نبايد به شما دست بدهد. بعد هم شما از همان انتقاد - ولو غيرخيرخواهانه باشد - استقبال كنيد؛ چون گاهى در انتقادهاى خصمانه هم حقايقى وجود دارد كه انتقاد كننده از روى خيرخواهى نمى‌گويد، اما انتقادش واقعى است؛ چه برسد آن كسانى كه از روى خيرخواهى از شما انتقاد مى‌كنند. اصلاً هيچ نرنجيد و از انتقاد استقبال كنيد.

اشكالى ندارد كه مسئولان كشور، متوليان امور كشور منتقدينى داشته باشند كه ضعفهاى آنها را به خود آنها نشان بدهند. وقتى انسان در مقام رقابت قرار بگيرد، مقابل منتقد قرار بگيرد، بهتر كار ميكند. اينجور نيست كه وجود منتقدين و كسانى كه اين روش را قبول ندارند، آن روش را قبول دارند، براى نظام ضررى داشته باشد؛ منتها بايد در چهارچوب نظام باشد؛ اين اشكالى ندارد، اين مخالفت هيچ مخالفت مضرى نيست؛ نظام هم مطلقاً با يك چنين مخالفتى برخورد نميكند. البته انتقاد بايد در چهارچوب اصول باشد. اصول انقلاب هم مشخص است كه چيست. اصول انقلاب امور سليقه‌‌‌‌‌اى نيست كه هر كه از يك گوشه‌‌‌‌‌اى در بيايد، سنگ اصول را به سينه بزند؛ بعد كه سراغ اين اصول ميرويم، مى‌‌‌‌‌بينيم بيگانه‌‌‌‌‌ى از انقلاب است. اصول انقلاب، اسلام است؛ قانون اساسى است؛ رهنمودهاى امام است؛ وصيت‌‌‌‌‌نامه‌‌‌‌‌ى امام است؛ سياستهاى كلى نظام است كه در قانون اساسى معين شده است كه اين سياستهاى كلى بايست تدوين بشود. در اين چهارچوب، اختلاف نظر، اختلاف ممشا، اختلاف سليقه عيب نيست، كه حسن است؛ مضر نيست، كه مفيد و نافع است. اين يك مطلب است كه در ميدان معارضات اينچنينى، نظام با هيچ كس برخورد نميكند. آنجائى كه افراد در چهارچوب اصول رفتار كنند، دنبال خشونت نروند، درصدد بر هم زدن امنيت جامعه نباشند، آسايش جامعه را نخواهند به هم بزنند - از اين كارهاى خلافى كه انجام ميگيرد؛ دروغ‌‌‌‌‌پراكنى و شايعه - نظام هيچگونه مسئله‌‌‌‌‌اى ندارد. مخالفينى هستند، نظراتى دارند، نظرات خودشان را بيان ميكنند؛ نظام برخورد نميكند. بناى نظام در اينجا، جذب حداكثرى و دفع حداقلى است. اين، روش نظام است؛ اين را همه توجه بكنند. آن كسانى هم كه نظر مخالف دارند، نظرات مخالف با نظرات رسمى دارند، در اين چهارچوب ميتوانند خودشان را مقايسه كنند. اگر كسى با مبانى نظام معارضه كند، با امنيت مردم مخالفت كند، نظام مجبور است در مقابل او بايستد.


ما درباره‌‌‌‌‌ى افرادى كه به آنها اهانت ميشود، تهمت زده ميشود، ميگوئيم اينها حق دفاع دارند؛ خوب، نظام هم همين جور است؛ نظام هم حق دفاع از خودش را دارد. اين خطاست كه كسى خيال كند چون نظام حاكميت است و قدرت سياسى است، نبايد دفاع كند؛ بى‌‌‌‌‌دفاع بماند؛ در مقابلش هرگونه مخالفتى، معارضه‌‌‌‌‌اى، قانون‌‌‌‌‌شكنى‌‌‌‌‌اى، مرزشكنى‌‌‌‌‌اى انجام بگيرد، بايد عكس‌‌‌‌‌العمل نشان ندهد؛ اين درست نيست؛ هيچ جاى دنيا هم چنين نيست. در اختلافات گوناگونى كه در بين احزاب دنيا وجود دارد - در همين كشورهائى كه خودشان را پيشرو دموكراسى ميدانند - هيچكدام از اين احزاب متعارض و متخالف، با اصول و مبانى آن نظام مخالفت نميكنند؛ والّا از نظر مردم مردود هستند. دستگاه‌‌‌‌‌هائى دارند؛ دستگاه‌‌‌‌‌هاى رعايت قانون اساسى و دادگاه قانون اساسى - شبيه شوراى نگهبان خودمان - اينها را رد ميكنند. اينجور نيست كه قبول كنند يك نفرى بيايد در يك نظامى عليه مبانى آن نظام مبارزه كند، معارضه كند، آن وقت نظام در مقابل او ساكت و آرام بنشيند. به كمتر از آن هم گاهى ديده ميشود كه در همين نظامهاى اروپائى برخوردهاى خشن و تندى ميكنند؛ چيزهائى كه جزو اصول هم محسوب نميشود. بنابراين برخورد با نظام، برخورد با مبانى نظام، ايستادگى و شمشير كشيدن روى نظام، جواب تند دارد؛ اما نظر مخالف داشتن، نظر متفاوت داشتن، آن وقتى كه با اين اشكالات همراه نباشد، تهمت و شايعه‌‌‌‌‌افكنى و دروغ  و از اين چيزها نباشد، نه، نظام هيچگونه برخوردى نخواهد كرد. شيوه‌‌‌‌‌ى نظام اين نبوده، امروز هم نيست و ان‌‌‌‌‌شاءاللَّه در آينده هم نخواهد بود. اين يك نكته.

منابع:

1 و 2