مردم را به نظام بدبین نکنید
آن كسى كه به برادر مسلمان خودش، كه گرايش و خط سياسيش با او فرق دارد، اهانت مى كند، به او مى پرد، عليه او مىنويسد و داد سخن مىدهد، آيا نمىداند كه با اين كار چه چيزى از دست خواهد داد؟ شما مىخواهيد به خيال خودتان برادرتان را اصلاح كنيد. آيا آن كسى كه اين انتقاد و اين اعتراض يكسره و مطلق شما را - كه غالباً اعتراضها مطلق است - مىشنود، او همان برادر شماست؟ برو برادرت را مخفيانه پيدا كن، هرچه مى خواهى به او بگو؛ چرا با اين اختلاف افكنى، مردم و مخاطبان عمومى جامعه را دچار تشويش فكرى مى كنى؟
اگر برخوردهاى خطى ادامه يابد، اعتماد مردم را از دست مىدهيم؛ رهبری از هیچ حزبی نیست
من بايد اين را صريحاً عرض بكنم كه متأسفانه از طرفين چنين كارهايى هست. اگر كسى بگويد كه ما در اين جهت يك جناحى هستيم، ما ملاحظه مىكنيم، بايد بگويم كه نخير، من اين را تأييد نمىكنم. متأسفانه طرفين برخوردهاى خشن و نامتناسب با محيط اسلامى با هم دارند. حرفها با اهانت، با خلاف واقع و احياناً با تهمت همراه است. از كار يك نفر، يك جمعبندى كلى و يك استنتاج عمومى مىكنند؛ كه اين غلط و تزوير است. برادران! اگر اين كار ادامه پيدا كند، ما چه چيزى را از دست مىدهيم؟ مردم و همين اعتمادى را كه عرض كردم.
من يكوقت عرض مى كردم كه اگر مردم اهل اصطلاح باشند، الان اجماع مركب بر فسق همه است؛ چون طرفين مُجمعند! اينها مى گويند آنها بدند، آنها هم مى گويند اينها بدند، و قول ثالثى نيز وجود ندارد! اين چه طور برخورد كردن با قضاياست؟ اعتماد مردم را به اصل نظام از دست مىدهيم. نگوييد مردم به نظام بى اعتماد نمىشوند. اين نظامى كه ده سال، يازده سال كسى مثل امام بالاى سرش بود و آن شلاق كوبنده ى فرمايشهاى آن بزرگوار بر سر و شانه ى همه ى ما فرود مى آمد - به حجم فرمايشهاى امام نگاه كنيد؛ من گمان نمىكنم كه در هيچ موضوعى به قدر موضوع اختلافات، ايشان مطلب فرموده باشند - درعين حال ماها اصلاح نشديم. آيا اين نشان نمى دهد كه بنيان كار خراب است؟ اگر ادامه بدهيد، اين استنتاج را شما براى مردم درست مى كنيد و ديگر نمى روند نقاط مثبتى را كه در اين بين هست، پيدا كنند و روى آن تأمل نمايند؛ خواهند گفت كه معلوم مى شود اشكالى در اصل كار هست!
شما مى بينيد كه برادرتان كج فكر مىكند؛ مثلاً اگر روزنامه دارد، در روزنامهاش بد راهى را انتخاب كرده؛ واعظ است، در منبرش بدطورى حرف مىزند؛ نماينده ى مجلس است، يا مسؤول دولتى است، بد روشى را اتخاذ كرده است. اگر شما آن انتقاد تيز زهرآگين تلخ را نكنيد، واقعاً چه پيش مى آيد؟ آيا اگر اين كار را نكرديد، اسلام از دست خواهد رفت؟! انقلاب از دست خواهد رفت؟! واللَّه نه. اگر كسى براى نفسش اين را تسويل بكند، بايد نفس خودش را متهم بكند. اين، تسويل نفسانى و شيطانى است. آنچنان تسويل مىكند كه اگر مثلاً اين مقاله را شما در اينجا ننوشتيد، اگر اين حرف را در فلان تريبون نزديد، اگر آن سخنرانى را در آنجا نكرديد، همه چيز زير و رو خواهد شد! نه، اگر اينها را انجام بدهيد، خيلى چيزها زير و رو خواهد شد!
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2478