نقد خودم و امثال خودم
کاری به محتوای وبلاگ این دوست عزیز ندارم اما داشتم فکر می کردم به خودم و امثال خودم و نقدهایی که می کنیم. به راستی چند درصد از این نقدها عالمانه و از روی علم است؟ آیا تمامی وجوه مساله را سنجیده ایم و تمامی شرایط را لحاظ کرده ایم و به این نتیجه رسیده ایم؟ یا این که ما هم نقدمان از نوع "تاکسی" ای است؟ چهار کلمه یاد گرفته ایم و چند قانون فهمیده ایم و فکر می کنیم به تمامی وجوه مساله واقفیم و میتوانیم خیر و شر مساله را تشخیص دهیم؟
نقد من بیشتر به نوعی از نگرش برمی گردد که من در قشر مهندسین و خودم بیشتر دیده ام. نگرشی که با شناخت جزئی مساله و تشخیص برخی از مسائل به این می رسد که گویی کشف جدیدی کرده است و چیزی را تشخیص داده که دیگران نفهمیده اند!
بگذارید مثالی از خاطرات خودم بگویم در سال های اول دانشگاه مطالعاتی را بر روی speech recognition و روش ها و الگوریتم های این موضوع داشتم و دانش کلی ای از این مساله کسب کرده بودم. روزی فردی مرا مورد مشورت قرار داد که پروژه ای نیاز دارند با کاربرد خاصی از این مساله. من به شخص مزبور گفتم که این چیزی که می خواهند عملی نیست و هیچ روشی برای این مساله وجود ندارد! مدتی بعد با شخصی ملاقات داشتم که بر روی این مساله تخصصی کار کرده بود و پروژه ی مزبور را هم انجام داده بود!
آن روز اگر من هیچ دانشی از مطلب فوق نداشتم به راحتی ادعای عدم دانش می کردم و او را به متخصص این حوزه ارجاع می دادم. اگر هم دانش کافی در این مساله داشتم او را راهنمایی می کردم. اما دانش ناقص من و عدم تقوای من در رعایت " و لا تقف ما لیس لک به علم" باعث شد که من راهنمایی اشتباهی را به فرد مذکور بکنم.
توصیه من به خودم و دوستانم این نیست که اگر نقدی دارند ننویسند و نگویند اما رعایت احتیاط در نوشته و گفتار لازم است که با قطعیت در موضوعی که به آن احاطه نداریم صحبت نکنیم و در صورت لزوم هم با اهل فن و علم و افراد عالم به موضوع مطلب خود را در میان بگذاریم و پس از چکش کاری و رفع ابهامات منتشر کنیم.
و العاقبة للمتقین