خدمت و خيانت روشنفکران
امشب داشتم قسمتی از مستندات انقلاب را می دیدم که قسمتی از مقاله "خدمت و خیانت روشنفکران" مرحوم جلال آل احمد را بازخوانی کرد. همیشه بزرگترین دشمن ما جهل ماست و بزرگترین حربه دشمن در بی خبر نگه داشتن ما ، بی خبر نگه داشتن نسبت به اشتباهات تاریخی ما ، اشتباهاتی که اگه ازشون درس نگیریم ، بازم تکرار می کنیم . تاریخ را به همین خاطر باید خوند و البته نه اون تاریخ مزخرفی که توی مدرسه ها توی مغز ما می کردند تا یادمون بره کی هستیم ، تاریخی که خوندنش فقط به درد حفظ کردن چهار تا "تاریخ " می خوره و هیچ درسی نداره ؛ تاریخی که صد بار از ساسانیان و هخامنشیان می گه و هیچی از انقلاب نمی گه ، خوندن این تاریخ خیانته به انقلابه !
" اصلا من نمی دانم در آن دوره بیست ساله پیش از شهریور بیست ، چه به روزگار روشنفکر ایرانی آوردند که بازار روشنفکری چنین بی رمق شد .به گمان من شاید به این دلیل که روشنفکران آن دوره بیست ساله رضاخانی به هر آن چه در آن مدت گذشته بود، رضایت داده بودند؛ شاید هم به این علت که بزرگترین سنت مبارزه روشنفکری برای ایشان نهضت نیم مشروطه ای بود که دیدیم چه بر سرش آوردند شاید هم به این امید بودند که نظم فرنگی به دست قوم قزاق در ایران محقق بشود . برای این که رمق آن ها گرفته بشود چه بازی هایی در آوردند از زرتشتی بازی بگیر تا فردوسی بازی و کسروی بازی و تا بهائی بازی
این ها خبر نداشتند که شور به ایران باستان ، شوق به کوروش و داریوش و زرتشت و ایمان به گذشته پیش از اسلام ایران چه بازی هایی بود که بر سرشان آوردند و با همین حرف ها رابطه جوانان را با تمام دوره اسلامی بریدند ، توجه کنید که تنها از این راه بود فضا را برای هجوم غرب زدگی آماده ساخت . کشف حجاب ، کلاه فرنگی ، منع تظاهرات مذهبی ، کشتن تعزیه ، سخت گیری به روحانیت و و و . این ها همه وسائل اعمال چنین سیاستی است . "

و البته این جای سوال دارد که چرا پس از سی سال از انقلاب اسلامی هنوز هم تاریخی که درس داده می شه هیچی از تاریخ انقلاب من نداره ؟ و چرا ...