نظر رهبری در مورد برخورد با بدحجاب ها
در همین زمینه به بیانات حضرت آقا برخوردم که تا حدی نتیجه گیری من را تغییر داد. این صحبت ها در ادامه میآید:
اين گونه است كه كشور حفظ مىشود؛ با امر به معروف و نهى از منكر. منتها من دو تذكر به شما جوانان عزيز - در هرجاى كشور كه هستيد - مىدهم. اولاً امر به معروف و نهى از منكر يك واجب است كه رودربايستى و خجالت بر نمىدارد. ما گفتيم:
اگر ديديد كسى مرتكب خلافى مىشود، امر كنيد به معروف و نهى كنيد از منكر. يعنى به زبان بگوييد. نگفتيم مشت و سلاح و قوت به كار ببريد. اينها لازم نيست. خداى متعال كه اين واجب را بر ما مسلمانان نازل فرموده است، خودش مىداند مصلحت چگونه است.
ما هم تا حدودى حكم و مصالح الهى را
درك مىكنيم. بزرگترين حربه در مقابل گناهكار، گفتن و تكرار كردن است.
اينكه يك نفر بگويد اما ده نفر ساكت بنشينند و تماشا كنند، نمىشود. اگر
يكى دچار ضعف نفس بشود، يكى خجالت بكشد و يكى بترسد، اينكه نهى از منكر
نخواهد شد.
گناهكار هم فقط بدحجاب نيست كه بعضى فقط به مسألهى بدحجابى چسبيدهاند. اين، يكى از گناهان است و از خيلى از گناهان كوچكتر است.
خلافهاى فراوانى از طرف آدمهاى لاابالى در جامعه وجود دارد: خلافهاى سياسى، خلافهاى اقتصادى، خلاف در كسب و كار، خلاف در كار ادارى، خلافهاى فرهنگى. اينها همه خلاف است. كسى غيبت مىكند، كسى دروغ مىگويد، كسى توطئه مىكند، كسى مسخره مىكند، كسى كمكارى مىكند، كسى ناراضى تراشى مىكند، كسى مال مردم را مىدزدد، كسى آبروى مردم را بر باد مىدهد. اينها همه منكر است. در مقابل اين منكرات، عامل باز دارنده، نهى است؛ نهى از منكر. بگوييد: «آقا، نكن.» اين تكرار «نكن»، براى طرف مقابل، شكننده است. اين نكتهى اول؛ كه نهى از منكر، اراده و تصميم و قدرت و شجاعت لازم دارد، كه بحمداللَّه، در قشرهاى مردم ما و در زن و مرد ما وجود دارد. بايد آن را به كار بگيريد. منتظر نباشيد كه دستگاهها بيايند و كارى بكنند.
بعضى از مردم به اينجا تلفن زدند، نامه نوشتند و سفارش كردند كه «آقا! شما گفتيد نهى از منكر. سيل پشتيبانيها هم انجام گرفت. اما عملاً كارى نشد!» عملاً چه كار مىخواستيد بشود؟ مگر لازم است كه اينجا هم دولت وارد شود يا دستگاه قضايى مستقيماً وارد شود؟ خودمردم بايد وارد شوند. خود مردم بايد نهى كنند. البته دولت، مجلس شوراى اسلامى، دستگاه قضايى و نيروى انتظامى، موظفند كه ناهى از منكر را پشتيبانى كنند. اين، وظيفهى آنهاست. مباشر كار، خود مردم مىتوانند باشند و بايد باشند. بخش عمدهى قضيه، اينجاست. جوان رزمنده، خانوادهى شهيد داده، خانوادهى ايثارگر، خانوادهى اهل انفاق، مؤمنين نمازخوان و روزه بگير و مسجد برو، دلسوزان انقلاب، روشنفكران علاقهمند به مفاهيم اسلامى و انقلابى؛ همهى اينها بايد در صحنه باشند.
موضوع امر به معروف كه موضوع جديدى نيست. اين، تكليف هميشگى مسلمانان است. جامعه اسلامى، با انجام اين تكليف زنده مىماند. قوام حكومت اسلامى، با امربهمعروف و نهىازمنكر است، كه فرمود: اگر اين كار نشود، آن وقت «لَيُسلِّطُنَّ اللَّه عَلَيْكم شِرارُكم فَيَدْعُوا خِيارُكُم فلا يُسْتَجابُ لَهُم(5)».
قوام حكومت اسلامى و بقاى حاكميت اخيار، به اين است كه در جامعه امربهمعروف ونهىازمنكر باشد. امربهمعروف فقط اين نيست كه ما، براى اسقاط تكليف، دو كلمه بگوييم. آن هم در مقابل منكراتى كه معلوم نيست از مهمترين منكرات باشند.
وقتى يك جامعه را موظّف مىكنند كه آحادش بايد ديگران را به معروف امر و از منكر نهى كنند، اين به چه معناست؟ چه وقت ممكن است آحاد يك ملت آمر به معروف و ناهى از منكر باشند؟ وقتى كه همه، به معناى واقعى در متن مسائل كشور حضور داشته باشند؛ همه كار داشته باشند به كارهاى جامعه؛ همه اهتمام داشته باشند؛ همه آگاه باشند؛ همه معروف شناس و منكر شناس باشند. اين، به معناى يك نظارت عمومى است؛ يك حضور عمومى است؛ يك همكارى عمومى است؛ يك معرفت بالا در همه است. امربهمعروف، اينهاست.
والّا اگر ما امربهمعروف را در يك دايره محدود، آن هم به وسيله افراد معلومى، زندانى كنيم، دشمن هم در تبليغات خودش بنا مىكند سمپاشى كردن؛ كه در ايران بناست از اين به بعد، نسبت به زنهاى بدحجاب، اينطور عمل شود! اين واجبِ به اين عظمت را، كه قوام همه چيز به آن است، بياورند در دايرهاى محدود، در خيابانهاى تهران؛ آن هم نسبت به چند نفر زنى كه وضع حجابشان مثلاً درست نيست. اين است معناى امر به معروف؟! اين است معناى حضور نيروهاى مؤمن در صحنههاى گوناگون جامعه؟! قضيه، بالاتر از اين حرفهاست. تخلّفها يك اندازه و يك نوع نيست. تخلّفها، تخلّفهاى فردى نيست.
بالاترين تخلّفها، آن تخلّفها و جرايمى است كه پايههاى نظام را سست مىكند. نوميد كردن مردم، نوميد كردن دلهاى اميدوار، كجنشان دادنِ راه راست، گمراه كردن انسانهاى مؤمن و بااخلاص، سوء استفاده كردن از اوضاع و احوال گوناگون در جامعه اسلامى، كمك كردن به دشمن، مخالفت كردن با احكام اسلامى و تلاش براى به فساد كشاندن نسل مؤمن. امروز دستهايى تلاش مىكنند تا فساد را به صورت نامحسوس - نه آن طورى كه شما در خيابان آن را ببينيد و بفهميد و مشاهده كنيد - به شكلهاى گروهكى، ترويج كنند و جوانان را به فساد بكشانند؛ پسرها را به فساد بكشانند؛ مردم را به بىاعتنايى بكشانند. منكرات اينهاست؛
منكرات اخلاقى، منكرات سياسى، منكرات اقتصادى. همهجا، جاى نهى از منكر است. يك دانشجو هم، در محيط درس مىتواند نهى از منكر كند. يك كارمند شريف هم، در محيط كار خود مىتواند نهى از منكر كند. يك كاسب مؤمن هم، در محيط كار خود مىتواند نهى از منكر كند. يك هنرمند هم، با وسايل هنرى خود، مىتواند نهى از منكر كند. روحانيون در محيطهاى مختلف، يكى از مهمترين عوامل نهى از منكر و امر به معروفند. نمىشود اين واجبِ بزرگ الهى را در دايرههاى كوچك، محدود كرد. كار هم كار همه است. اينطور نيست كه مخصوص عدّه خاصى باشد.
منابع:
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۱۳۷۱/۰۷/۲۹