آقا به دادم می رسی؟
ای انیس ای رفیق ای پدر ای برادر!
مونس باش که انس با تو آرامش است و رفاقت با تو نجات. ای پدر فرزند خویش را وامانده رها کن که فرزند بی پدر یتیمی است دربه در. ای برادر در سختی ها به دادم برس و از لغزش ها بازدار مرا
آغوش بازکن و پناه ده این کودک خردسال گمشده در آمال و آرزوهای دنیوی و پناهم ده در بارگاه معنوی خویش
ای مولای ما و ای آقای ما اگر اهل نیستیم و لایق مهر تو نیستیم اما رافت تو در آفاق طنین افکنده است پس دور است از ساحت تو راندن بنده ای گناهکار و دلتنگ را
رضا جان! دلم در هوای حرمت پر می کشد و بارها به زیارت تو می آید در خیال ناتوان خویش
امام من ، مولای من، بارها در حرمت راهم دادی و هربار عهدی از من گرفتی اما هر بار کودکی بازیگوش بودم که قول های خویش را فراموش می کند و سر در پی بازیگوشی خویش می گیرد و تو همچنان همانطور که شایسته ی پدری مهربان است با رافت و مهربانی از این کودک خردسال گذشتی و دست مهر و محبت بر سرم کشیدی.
آقای من هنوز هم محتاج دست پدری تو هستم که فرزند هرچقدر هم بزرگ شود از مهرپدری و آغوش مادری بی نیاز نمی شود. آقا محتاجم و سرگشته. به دادم می رسی؟
پی نوشت:
«الإمام الأنیسُ الرّفیق و الوالدُ الشّفیق و الأخ الشقیق و الأمّ البرّة بالولد الصّغیر و مفزع العباد فی الدّاهیة النّاد»
امام همدمی همداستان، پدری مهربان، برادری همراه و همتاست، مادری است که به کودک خردسالش سخت مهر می ورزد. پناه بندگان بی پناهی است که در سختی ها و رنجها و مصیبت های مرگبار راه جایی ندارند.
مسند الامام الرضا علیه السلام / ج 1/ ص 69